مانولیتو نام کتابی است برای کودکان ونوجوانان
اسم من مانولیتوست، معروف به عینکى. یک عیب دارم اونم اینه که یک بند حرف مى زنم، به نظرم این مسأله کاملاً طبیعیه، فقط مادرم بخاطرش رنج مى بره، دلم مى خواد پادشاه بشم و مجسمه ام رو بسازند. دو تا دوست صمیمى هم دارم: ییهاد که خیلى قلدر و بزن بهادره، گوش گنده که یک خائن پست و کثیفه و سه تایى با هم گروه پاکثیف هارو تشکیل دادیم. کساى دیگه هم دور و برم هستند: سوزانا که آتیش پاره است و کلى تخیلش کار مى کنه، خانم آسانسیون که معلم ماست و عقیده داره ماها یا بزهکار و بزرگترین خلافکارهاى تاریخ مى شیم و یا برنده جایزه نوبل و هیچ حد وسطى رو قبول نداره، جونور برادر نوزادم که این اسم رو روش گذاشتم،